امسال هم به تش رسیده هنوز باز باغ وحش

لش هنوز گشت ایست پشم دوباره آهنگ بلند پخش

برقص برقص برقص بگیریم برده داری رو جشن

کار کار تا آخره شب روزمرگی عادته بد

رئیس این هم یک عکس از خونواده ام من نون آورشم

بیا دفتر آخره وقت میره ولی هیچکی نیست

سخته باورش هم رسیده آخره خط پیاده میشم پیاده میشم

ولی درا قفلن و بخت بد میزاره کارد زیر گلوش

جیبشو خالی میکنه قبض برق و پرتش میکنن زمین خاک بشینه روش

حاجی فیروز سالی یک روز سالی یک روز نه واسه هر روز

حاجی فیروزه ارباب خودم سابیلیبلکم از این آدم مثه خر کار کشیدی و

جایی نیست بره چون پول رو ندادی حساب بانکیت هی بشه پر

حتما طرف های آفریقا هر روزشون نوروزه

آخه اینجوری حساب کنی پره حاجی فیروزه

اجداده ما از کجا خریدنت چیه حقیقتت

شاید جنگ بوده کشورت موقع پریدنت

هنوز گذرنامه ت دسته اربابه دریدته

حاجی فیروزه سالی یه روزه سالی یه روزه نه واسه هر روزه

قوزه بالا قوزه اون که حالا خوبه

لهجه ش سوژه نمیدن پولش رو بسازه بسوزه

چیزی گفت بزن تو پوزش هه عتیقه ها

انگار همین الان در اومدن از تو موزه

حاجی فیروزه ارباب خودم سابیلیبلکم از این آدم مثله خر کار کشیدی و

جایی نیست بره چون پولو ندادی حساب بانکیت هی بشه پر

میگن از زیرزمین اومدم مطربم همه من رو میشناسن

من با همه غریبه م این مشکلم ملیجکم

پشته این نقاب حبس انگار کهریزکم

روم سیاه نژادپرستیم ظاهر فریبتر از روسپی ها

آره من هم حاجی فیروزم یادآور زشتیا

بدهکاره امروز طلبکاره دیروزم رویاهام درندشت

خواستم تهمتن باشم ولی فهمیدم اژدهام چون میگن دمم گرم

شعرها سنگین بلندگوها عصا میخوان و صداشون بلنده از کمردرد

حاجی فیروزه ارباب خودم سابیلیبلکم از این آدم مثل خر کار کشیدی و

جایی نیست بره چون پولو ندادی حساب بانکیت هی بشه پر

حاجی فیروزه ارباب خودم سابیلیبلکم سابیلیبلکم

د میگم سابیلیبلکم سابیلیبلکم

پولو ندادی حساب بانکیت هی بشه پر